کد مطلب:313778 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:393

داستان مرة قیس و کیفر او
مرحوم ثقةالاسلام نوری می گوید قصه ی مره ی قیس بر احدی مخفی نیست و بسیار شیوع دارد، و مره ی قیس مردی كافر و صاحب اموال و حشم بسیار بود روزی از قوم خود



[ صفحه 51]



درباره ی آباء و اجدادش سؤال كرد آنان گفتند علی بن ابی طالب علیهماالسلام از آنان هزار نفر كشته، او از مدفن حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام سؤال كرد به وی گفتند حضرت در نجف اشرف مدفون است، مرة قیس دو هزار نفر سواره و چند هزار پیاده برداشت تا به نجف رسید.

مردم آنجا مطلع شدند تا شش روز متحصن گردیدند، بالأخره كفار موضعی از حصار را خراب كرده و داخل شدند و آن خبیث آمد تا داخل روضه ی مطهره شد و به آن حضرت عتاب كرد و گفت: یا علی تو پدران مرا كشتی و خواست قبر را بشكافد ناگاه دو انگشت مبارك مانند ذوالفقار از قبر بیرون آمد و بر كمر او زد و او را دو نیم ساخت و وحشت در لشكرش افتاد و پراكنده شدند. و چون آمدند او را بردارند، دیدند سنگ سیاهی شده پس او را آوردند در پشت دروازه ی نجف انداختند. و پیوسته آنجا بود و هر كه به زیارت نجف می آمد پایی بر آن می زد، و از خواص این سنگ آن بود كه هر حیوانی رد می شد بر آن بول می كرد سپس یكی از جهال آمد و تكه سنگ را برداشت به مسجد كوفه برای سرمایه و دخل برد كاسبی كند مردم به تماشا می آمدند، و انتفاعی می برد تا مرور زمان سنگ از هم پاشیده و متلاشی گشت، و از شیخ كاظم كاظمی نجفی صاحب شرح استبصار نقل شده كه او بسیار نفرین می كرد در حق كسی كه آن سنگ را از نجف بیرون برد. [1] .


[1] مجمع الفضائل علي عليه السلام، ص 240 تأليف حجةالاسلام سيد محمدتقي مقدم.